کد مطلب:107128 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:160

حکمت 438











[صفحه 771]

امام (ع) به غالب بن صعصعه پدر فرزدق در ضمن سخنی كه میان آنان رد و بدل شد فرمود: (شتران بسیارت را چه كردی؟) عوض كرد: یا امیرالمومنین، حقوق مردم آنها را پراكنده ساخت، آنگاه امام (ع) فرمود: (این پراكندگی بهترین راه پراكنده شدن آنهاست.) گفتگویی كه میان آنها رد و بدل شد از این قرار بود: غالب كه پیرمردی بود وارد بر علی (ع) شد، و پسرش همام فرزدق كه در آن روز پسر بچه ای بود به همراه وی بود، امیرالمومنین پرسید: پیرمرد كیستی؟ گفت: من غالب بن صعصعه هستم، امام فرمود: همان صاحب شتران بسیار؟ عرض كرد: آری. فرمود: شترانت را چه كردی؟ عرض كرد، حقوق مردم آنها را پراكنده كرد و دگرگونیها و گرفتاریها آنها را از بین برد. آنگاه امام (ع) فرمود: این پراكندگی بهترین نوع پراكنده آنهاست، و فرمود: این پسر بچه كیست؟ عرض كرد: این پسرم همام است، یا امیرالمومنین من به او شعر و سخنان عرب را آموخته ام، امید است كه شاعری برجسته شود! امام (ع) فرمود: به او قرآن بیاموز كه بهتر است. فرزدق همواره این داستان را نقل می كرد و می گفت: سخن امام (ع) در گوش دل من بود تا این كه خود را مقید ساختم و سوگند یاد كردم كه قرآن را حقظ كنم و دست برندا

شتم تا قرآن را حفظ كردم. ذعذعتها به ذال معجمه ی مكرر یعنی: پراكند آنها را.


صفحه 771.